مدیریت اشیایی غرب
چرا مدیریت غربی را یک مدیریت اشیایی یا کالایی صرف می دانیم؟ چون معنویت بشر را هم به مادیت تبدیل می کندو ارزش ریالی به آن می دهد. و اصولا هیچ کاری بدون پاداش ریالی سنجیده و یا در شمار اداره و مدیریت نمی آید. و این فلسفه ضدیت با مذهب یا ماتریالیسم است. که به اشکال مختلف لیبرالیزم و سوسیالیزم و ماکیاولیسم و فاشیسم ظهور می کند. انسان به دلیل ماهیت دوگانه خود از مادی و معنوی برخی خواسته های مادی دارد و برخی دیگر معنوی هستند. لذا باید مدیریت هرکدام برحسب مورد فرق کند. اما مدیریت مادی غربی اصرار دارد همه را به ریاضی و عدد تبدیل و بر ان ارزش مادی و قیمت گذاری نماید. به اصطلاح سیاسی غرب: هر کسی یک قیمتی دارد. لذا مدیر واقعی کسی است که توانایی پرداخت آن قیمت ها را داشته باشد. و اینجاست که اصالت سرمایه یعنی اولویت آن بر نیروی کار و مواد اولیه و غیره تعریف می شود. فرض کنید یکی از آرزوهای معنوی انسان ها موضوع پرواز باشد.
ماهیت پرواز یعنی اینکه از چسبندگی به زمین راحت شود. اما مدیریت غربی برعکس است حتی اگر هواپیما هم اختراع شود آن را طوری مزین می کند که انسان تصور کند بر روی زمین است. یعنی مدیریت غربی سعی دارد آسمان را به زمین بکشد نه خود را آسمانی کند. حتی اگر کره مریخ را هم فتح یا کره ماه، باید آنجا همین سنگها باشد، والا نیرویی در انجا پیاده نمی کند. همه نیروهایی که پیاده شدند سنگ جمع کردند. و اگر نبود می گفتند آماده زندگی بشری نیست. در حالیکه مدیریت اسلامی انسان را از زمین به آسمان می برد. زیرا انگیزه های انسان را می شناسد. می داند انسان ها با آرزوهایشان زندگی می کنند. برای اینکه ماه یا ستاره را لمس کنند، همه دارایی خود را می دهند. همینکه ثروتمند ترین انسانها دوست دارند بالاترین قیمت ها را بدهند و به سفر کره ماه یا فضایی بروند به این معنا است آنها ارزش ریالی را فدای آرزوهای خود می کنند. لذا می بینیم در ایران بدون اینکه موقعیت راحتی فراهم باشد یا حتی رفاه و پول بیشتری باشد، نخبگان زیادی پرورش می یابند. تا جاییکه غربی ها حاضرند با فریب و نیرنگ و باوعده زندگی بهتر انها را بربایند. فرار مغزها همیشه از سوی کشورهای اسلامی است. زیرا انگیزه بشری را شناخته و کپسول آرزوها را در انسانها پر می کنند. و او را برای پرواز اماده می کنند: همه جای جهان، ایران من است و همه ایران سرای من، کسی که به هوای زندگی تازه دست به مهاجرت می زند: دستور خدارا اجرا می کند که فرمود: زمین من وسیع است در ان بگردید(ان ارضی واسعه فتهاجروا فیها) یعنی فطرت پاک او را نشان می دهد. ولذا هیچکدام از انها وطن فروش نمی شوند. همگی سعی می کنند از رفاه بدست آمده بخشی را به وطن خود برگردانند. و یا دیگران را در ان شریک کنند. و اگر احساس کنند وطن به آنها نیاز دارد فوری برمی گردند. همین تئوری ازادی آرزوها و امیال و خواسته ها، باعث شده دنیا را تسخیر کنند. ممکن است این حقیقت تلخ را نپذیرند، ولی غرب و ضد دین ها، همگی براثر عملکرد خود در حال انقراض هستند. و تمام دنیا بدون جنگ و خونریزی به مسلمانان خواهد رسید.(ان الارض یرثها عبادی الصالحین) چون غربی ها و ضد دین ها اکنون به مرحله ای رسیدند که با همجنسگرایی، سگ چرانی و گربه بازی، فاقد انگیزه تولید مثل هستند لذا چون فرزند آوری ندارند جمعیت آنها در حال پیر شدن هستند. و بزودی این پیر ها هم در اروپا و آمریکا به خاک سپرده می شوند. و خاک برای مهاجرین و رنگین پوستها باقی خواهد ماند. حتی اگر رنگین پوستها و مسلمانان هم روش سگ بازی را ادامه دهند منقرض شده و فقط متقین می مانند
Western Object Management
Why do we consider Western management to be a mere management of objects or goods? Because it also transforms human spirituality into materiality and gives it a rial value. And basically, no work is measured without the reward of Rials or is considered as management. And this philosophy is anti-religion or materialism. Which manifests itself in various forms of liberalism, socialism, Machiavellianism and fascism. Due to its dual nature, man has some material desires from the material and spiritual, and others are spiritual. Therefore, the management of each should be different according to the case. But Western material management insists on turning everything into mathematics and numbers, and on material value and pricing. The so-called political West: Everyone has a price. Therefore, the real manager is someone who is able to pay those prices. And this is where the originality of capital is defined, that is, its priority over labor and raw materials, and so on. Suppose that one of the spiritual desires of human beings is the subject of flight. The nature of flight means being relieved of clinging to the ground. But Western management is the opposite. Even if an airplane is invented, it adorns it in such a way that one imagines it is on the ground. That is, Western management is trying to bring the sky to the ground, not to make itself heavenly. Even if Mars is conquered or the moon is supposed to have the same rocks, Vala will not exert any force there. All the forces that disembarked collected stones. And if not, they would say that he is not ready for human life. While Islamic management takes man from earth to heaven. Because it knows human motives. He knows that human beings live by their dreams. They all give their property to touch the moon or the star. As soon as the richest people like to pay the highest prices and travel to the moon or space, it means that they sacrifice the value of the rial for their dreams. Therefore, we see that many elites are raised in Iran without providing a comfortable situation or even more prosperity and money. To the extent that Westerners are willing to kidnap them with deception and the promise of a better life. Brain drain is always from Islamic countries. Because they recognize human motivation and fill the capsule of desires in human beings. And they prepare him for flight: All over the world, my Iran is and all my Iran is my home, the one who migrates to the air of new life: he executes the command of God who said: My land is vast, look in it ( The vast land shows his pure nature. Therefore, none of them are sold as homeland. They are all trying to bring back some of their prosperity. Or share it with others. And if they feel the homeland needs them, they will return immediately. The same theory of freedom of desires and desires has led to the conquest of the world. They may not accept this bitter truth, but the West and anti-religionists are all on the verge of extinction. And the whole world will reach the Muslims without war and bloodshed. Because they do not have children, their population is aging. And soon these old men will be buried in Europe and America. And the soil will remain for immigrants and people of color. Even if people of color and Muslims continue to play with dogs, they will become extinct and remain just pious.
إدارة الکائنات الغربیة
لماذا نعتبر الإدارة الغربیة مجرد إدارة للأشیاء أو البضائع؟ لأنه یحول الروحانیة البشریة أیضًا إلى مادیة ویعطیها قیمة ریالیة. وبشکل أساسی ، لا یقاس أی عمل بدون مکافأة الریال أو یعتبر إداریًا. وهذه الفلسفة معادیة للدین أو مادیة. والتی تتجلى فی أشکال مختلفة من اللیبرالیة والاشتراکیة والمیکافیلیة والفاشیة. بسبب طبیعته المزدوجة ، لدى الإنسان بعض الرغبات المادیة من المادیة والروحیة ، وأخرى روحیة. لذلک ، یجب أن تکون إدارة کل منها مختلفة وفقًا للحالة. لکن إدارة المواد الغربیة تصر على تحویل کل شیء إلى ریاضیات وأرقام ، وعلى القیمة المادیة والتسعیر. الغرب السیاسی المزعوم: لکل فرد ثمن. لذلک ، فإن المدیر الحقیقی هو الشخص القادر على دفع تلک الأسعار. وهذا هو المکان الذی یتم فیه تحدید أصالة رأس المال ، أی أولویته على العمالة والمواد الخام ، وما إلى ذلک. افترض أن أحد الرغبات الروحیة للإنسان هو موضوع الهروب. طبیعة الرحلة تعنی الراحة من التشبث بالأرض. لکن الإدارة الغربیة هی عکس ذلک ، فحتى لو تم اختراع طائرة ، فإنها تزینها بطریقة تجعل المرء یتخیلها على الأرض. أی أن الإدارة الغربیة تحاول إعادة السماء إلى الأرض ، ولیس جعل نفسها سماویة. حتى لو تم غزو المریخ أو کان من المفترض أن یکون للقمر نفس الصخور ، فلن تمارس فالا أی قوة هناک. جمعت کل القوات التی نزلت الحجارة. وإذا لم یکن الأمر کذلک ، فسیقولون إنه لیس مستعدًا للحیاة البشریة. بینما الإدارة الإسلامیة تأخذ الإنسان من الأرض إلى الجنة. لأنه یعرف دوافع الإنسان. إنه یعلم أن البشر یعیشون بأحلامهم. کلهم یعطون ممتلکاتهم للمس القمر أو النجم. بمجرد أن یرغب الأغنیاء فی دفع أعلى الأسعار والسفر إلى القمر أو الفضاء ، فهذا یعنی أنهم یضحون بقیمة الریال من أجل أحلامهم. لذلک ، نرى أن العدید من النخب نشأت فی إیران دون توفیر وضع مریح أو حتى المزید من الرخاء والمال. لدرجة أن الغربیین على استعداد لخطفهم بالخداع والوعد بحیاة أفضل. هجرة الأدمغة دائما من الدول الإسلامیة. لأنهم یتعرفون على دوافع الإنسان ویملأون کبسولة الرغبات فی البشر. وهم یعدونه للطیران: فی جمیع أنحاء العالم ، إیران هی وکل ما لدی من إیران هو موطنی ، الشخص الذی یهاجر إلى هواء حیاة جدیدة: ینفذ أمر الله الذی قال: أرضی واسعة ، انظر فی (تظهر الأرض الشاسعة طبیعته النقیة. لذلک ، لا یتم بیع أی منهم کوطن. إنهم جمیعًا یحاولون استعادة بعض من ازدهارهم. أو مشارکتها مع الآخرین. وإذا شعروا أن الوطن بحاجة إلیهم فسیعودون على الفور. أدت نفس نظریة حریة الرغبات إلى غزو العالم. قد لا یقبلون هذه الحقیقة المرة ، لکن الغرب والمعادین للدین على وشک الانقراض. وسیصل العالم کله إلى المسلمین بدون حرب وسفک دماء .. ولأنهم لا ینجبون أطفالاً فإن سکانهم یشیخون. وقریباً سیدفن هؤلاء العجائز فی أوروبا وأمریکا. وستبقى التربة للمهاجرین والملونین. حتى إذا استمر الملونون والمسلمون فی اللعب بالکلاب ، فسوف ینقرضون ویظلون أتقیاء فقط.
Western Object Management
Por que consideramos a administração ocidental uma mera administração de objetos ou bens? Porque também transforma a espiritualidade humana em materialidade e lhe dá um valor rial. E basicamente, nenhum trabalho é medido sem a recompensa da Rials ou é considerado gerenciamento. E essa filosofia é anti-religião ou materialismo. Que se manifesta em várias formas de liberalismo, socialismo, maquiavelismo e fascismo. Devido à sua natureza dual, o homem possui alguns desejos materiais do material e espiritual, e outros são espirituais. Portanto, a gestão de cada um deve ser diferente de acordo com o caso. Mas a gestão de materiais do Ocidente insiste em transformar tudo em matemática e números, e em valor de material e preço. O chamado Ocidente político: todos têm um preço. Portanto, o verdadeiro gerente é alguém que pode pagar esses preços. E é aqui que a originalidade do capital é definida, ou seja, sua prioridade sobre o trabalho e as matérias-primas, e assim por diante. Suponha que um dos desejos espirituais dos seres humanos seja o objeto do vôo. A natureza do vôo significa ser livre de se agarrar ao solo. Mas a gestão ocidental é o oposto: mesmo que um avião seja inventado, ele o adorna de tal forma que se imagina que está no solo. Ou seja, a administração ocidental está tentando trazer o céu ao solo, não torná-la celestial. Mesmo que Marte seja conquistado ou que a lua supostamente tenha as mesmas rochas, Vala não exercerá nenhuma força ali. Todas as forças que desembarcaram recolheram pedras. E se não, eles diriam que ele não está pronto para a vida humana. Enquanto a gestão islâmica leva o homem da terra ao céu. Porque conhece os motivos humanos. Ele sabe que os seres humanos vivem de seus sonhos. Todos eles dão sua propriedade para tocar a lua ou a estrela. Assim que os mais ricos gostam de pagar os preços mais altos e viajar para a lua ou para o espaço, isso significa que sacrificam o valor do rial pelos seus sonhos. Portanto, vemos que muitas elites são criadas no Irã sem fornecer uma situação confortável ou ainda mais prosperidade e dinheiro. Na medida em que os ocidentais estão dispostos a sequestrá-los com engano e com a promessa de uma vida melhor. A fuga de cérebros sempre vem de países islâmicos. Porque eles reconhecem a motivação humana e preenchem a cápsula dos desejos nos seres humanos. E o preparam para o vôo: Em todo o mundo, meu Irã é e todo meu Irã é minha casa, aquele que migra para o ar de uma nova vida: ele executa o comando de Deus que disse: Minha terra é vasta, olhe dentro (A vasta terra mostra sua natureza pura. Portanto, nenhum deles é vendido como pátria. Todos estão tentando trazer de volta um pouco de sua prosperidade. Ou compartilhe com outras pessoas. E se sentirem que a pátria precisa deles, voltarão imediatamente. A mesma teoria da liberdade de desejos e vontades levou à conquista do mundo. Eles podem não aceitar esta verdade amarga, mas o Ocidente e os anti-religiosos estão todos à beira da extinção. E o mundo inteiro alcançará os muçulmanos sem guerra e sem derramamento de sangue. Por não terem filhos, sua população está envelhecendo. E logo esses velhos serão enterrados na Europa e na América. E o solo ficará para os imigrantes e pessoas de cor. Mesmo que as pessoas de cor e os muçulmanos continuem a brincar com os cães, eles se extinguirão e permanecerão apenas piedosos.